جستجو
-
۴تصویر
نامه محمد عامری به همسرش آذرمیدخت، ۱۳۳۰ ش
شامل احوالپرسی از خانواده، احتیاج به دویست و پنجاه کیلو سم و نوشتن نامه به محمد آگاه در این خصوص، رفتن به وکیل آباد، سلام رساندن به حضرت علیه، عزت الله، و سیمین، تحقیق از فرجالله در خصوص نرسیدن هشتاد من بذر پنبه به ابارق، جواب تبریک آقای گاندی در جوف نامه، و مریض بودن همسر جواد فکری مباشر وکیل آباد و مساعدت دکتر وایلد به وی
-
۲تصویر
نامه محمد عامری به همسرش آذرمیدخت، ۱۳۳۰ ش
درباره بازگشت مخاطب و بچهها به ابارق، توصیف برف و وضعیت هوا، گله از آقا فرج الله در خصوص نفرستادن بذر پنبه، چغندر، خربزه، کوکب، و سبزیجات، ارسال بذر هندوانه، و سلام رساندن به عزت الله و سیمین خانم؛ همراه با پاکت
-
۳تصویر
نامه محمد عامری به همسرش آذرمیدخت، ۱۳۲۱ ش
شامل احوالپرسی و درباره حرکت از عرب آباد و ماندن شبانه در ابارق، ماندن در بم نزد فروغ و نصرتالله، حرکت به وکیل آباد در روز بعد، خوبی هوا، حمله ملخها به ابارق که صدمه زیادی نزده است، نبود محصول در وکیل آباد و گرفتاری رعایای بیچاره، مراجعت به عباس آباد و سپس بم و بعد رفتن به ابارق، آرزو برای همسرش که از شر دوستان بد دور باشد، سلام رساندن به امان الله، سیمین، عزت الله، و رساندن سلام غلامعباس
-
۳تصویر
نامه محمد عامری به همسرش آذرمیدخت، ۱۳۳۰ ش
شامل احوالپرسی از خانواده، مبارزه با ملخها در عباس آباد، سلام رساندن خدمت حضرت علیه خانم، آقای عدل، سیمین، عزت، و شاپور کیانیان، ارسال نامه از بم به وسیله رمضان، ارسال سم ژزارول یا سزارول به ابارق، خوبی هوای عباس آباد، خوب شدن عمارت عباسی، ارسال چند فقره چیزهای لازم، سلام به همشیره، سالار، فاطمه، فریده، غلامحسین، و آقا میرزا محمدخان، و پیگیری خبر در خصوص غلامعباس خان؛ همراه با پاکت
-
۴تصویر
نامه محمد عامری به همسرش آذرمیدخت، ۱۳۳۶ ش
شامل احوالپرسی از همسر و فرزندانش غلامحسین و گلناز، ورودش از نگار به راین، عزیمت مجدد به ابارق، بی اطلاعی از حضور خواهرش در شهداد، سلام رساندن به سیمین، عزت الله کلانتری، و دکتر بوذرجمهری، اطلاع به علی شوفر جهت آمدن به راین و حمل تراکتور به ابارق، گرفتن حواله سوخت جهت تراکتور، خرید بیست و یک جوال الاغ و ارسال آن به ابارق توسط میرزامحمدخان یا فرج الله، و اطلاع رسانی در خصوص قیمت پسته رفسنجان
-
۳تصویر
نامه محمد عامری به همسرش آذرمیدخت، ۱۳۲۸ ش
شامل احوالپرسی از خانواده، ابراز دلتنگی از دوری آنان، گیرکردن در برف و باران، توقف در ابارق و بم و سپس رفتن به وکیل آباد، تصمیم بر تقسیم اراضی وکیل آباد، تصمیم به بازگشت به کرمان و بستن قرارداد آوردن تراکتور به وکیل آباد با امین زاده و سپس بازگشت به ریگان، خوب بودن هوا در بم و وکیل آباد، سلام رساندن به حضرت علیه خانم، سالار، خانم همشیره، عزت الله، سیمین، فاطمه، فریده، و غلامحسین، دستور به حسین نصرالله جهت روانه کردن محمود شوفر به ابارق و آوردن خاک پشم و اشیایی که در لیست فرستاده، آمدن باران در بم و نرماشیر، و فرستادن اخبار جدید کرمان؛ همراه با پاکت
-
۴تصویر
نامه محمد عامری به همسرش آذرمیدخت، ۱۳۲۹ ش
شامل احوالپرسی، ماندن در ابارق و وکیل آباد، عزیمت به ریگان، اتمام کار بنای عباس آباد، سفارش به احمدآقا برای ارسال خرما و مرکبات به کرمان، لزوم مطلع کردن برادرش از وضع بد رحمت آباد، سلام رساندن به عزت الله، سیمین، نپتون، و روشن، ارسال نامهها و روزنامه توسط شوفر مطمئن به بم نزد رمضان قربانعلی، ارسال یک دست باطری رادیو برای علی آقا، دریافت پول از کربلایی قاسم علاف توسط فرج الله، قرض گرفتن پول از فرج الله در صورت نیاز، ارسال سیصد من سیب زمینی به کرمان توسط غلامعباس و حمل آن به وکیل آباد توسط احمدآقا جهت زراعت، و درخواست اطلاع از قیمت گندم و جو در نرماشیر و ابارق
-
۲تصویر
نامه قمرالملوک اسفندیاری
احتمالا به عروسش، آذرمیدخت پزشک نیا، درباره سلامتی خانواده و اخبار خانوادگی، ابراز خوشحالی از بهبودی پای فاطمه، گریپ خودش، قربانی کردن گوسفند برای بهبودی فاطی، درخواست فرستادن عکس، پالتو از پاریس، و کیف و کفش از انگلستان، و درخواست دعا برای چشم او هنگام زیارت مخاطب از کربلا و نجف
-
۴تصویر
نامه محمد عامری به همسرش آذرمیدخت، ۱۳۳۵ ش
شامل احوالپرسی، دوره نقاهت غلامحسین به دلیل تزریق واکسن دیفتری، سلام رساندن به گلناز، درخواست فرستادن نامههای فاطمه و فریده، ماندن در ابارق و رفتن به جیرفت پس از حرکت از کرمان، تعریف از نعمات آنجا و آب و هوای خوبش، رفتن به شکار با شاپور کیانیان، بارندگی خوب جیرفت و خرابی جاده ابارق، دو هفته بیتوته در ابارق جهت کار، فرستادن رضوانی جهت آوردن خانواده به نرماشیر و بم، سلام رساندن به حضرت علیه خانم، همشیره، آقای عدل، سالار، سیمین، روشن، عزت الله، و ناصر، حرکت میرزا محمدخان به ابارق در صورت نیامدن نیازمند، ارسال هشت دانه دراج جهت آذر و سرکار والده، ارسال خبر از بارندگی کرمان و نگار، به غلامعباس...